زندگینامه
سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به سال ۱۳۲۳ هـ. ش. در شهرستان "درگز" «شمال استان خراسان»، (کبود گنبد) در خانوادهای مذهبی و نظامی دیده به جهان گشود. جدش "صیادخان" از عشایر ترکزبان استان فارس و در جوانمردی و شجاعت شهره خاص و عام بود. وی پس از مدتی به همراه خانواده و فرزندانش عازم درگز شد در آنجا رحل اقامت افکند و دیگر به ایل برنگشت.
پدر شهید صیاد
پدر صیاد شیرازی "زیادخان" شغل نظامی داشت و در ژاندارمری مشغول خدمت بود. وی مدتی از این شغل کنارهگیری کرد و لباس نظامی را کنار گذاشت. زیادخان در نامهای که به فرماندهاش نوشته آورده است:
«.. اکنون حرمت این لباس شکسته شده و هر دزد گردنهگیری این لباس را پوشیده و به جان مردم افتاده است. تا وضع بدینگونه است من نمیتوانم این لباس نظامی را به تن کنم.»
ولادت و دوران تحصیل
زیاد خان به پیشنهاد برادرش با "شهربانو" دختر یکی از همولایتیهای خویش ازدواج کرد. ثمره این ازدواج فرزند پسری بود که "علی" نام گرفت. در حقیقت عشق و اخلاص و ارادت خالصانه پدر و مادر صیاد شیرازی سبب شد این نام را برای فرزند خویش انتخاب کنند.
علی هنوز یک ساله نشده بود که پدر و مادرش تصمیم گرفتند به مشهد کوچ کنند و مقیم شهر امام هشتم امام رضا (علیهالسّلام) شوند. زیاد خان که مجددا شغل نظامی را انتخاب کرده بود، مجبور بود به شهرهای مختلفی منتقل شود و خانوادهاش هر سال در شهر جدیدی باشند همین شرایط سبب شد، صیاد شیرازی با مردمان و فرهنگ و آداب مختلف آشنا شود. دوران تحصیل وی از دبستان تا دبیرستان در شهرهای مشهد، آمل، گنبد کاوس و تهران سپری شد. علی در تمام دوران تحصیل از شاگردان ممتاز بود.
دوران شکوفایی وی
سال ۱۳۴۳ وارد دانشگاه افسری شد چند سال بعد با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد و به انجام وظیفه مشغول شد. در همین سال برای طی دوره مقدماتی توپخانه عازم اصفهان شد. با اتمام دوره مقدماتی، مدتی در مناطق غرب کشور در مشاغل افسر دیدهبان توپخانه و معاون آتشبار و فرمانده آتشبار، در تبریز و سپس لشکر ۸۱ کرمانشاه به خدمت خود ادامه داد. سال ۱۳۵۰ با دخترعمویش ازدواج کرد؛ و زندگی مشترک خویش را با دختری باحجاب و مؤمنه آغاز کرد. در همین سال برای گذراندن دوره آموزشی زبان انگلیسی به تهران آمد و پس از پایان دوره و جدیت در تحصیل سرانجام خود از استادان زبان انگلیسی شد.
هجرت به آمریکا
سال ۱۳۵۳ همراه با یکی از همکاران خویش به آمریکا رفت و یک دوره کوتاه هواسنجی را در این کشور گذراند؛ و به عنوان نفر ممتاز دوره از میان دانشجویان ۱۵ کشور جهان معرفی شد. پس از بازگشت از آمریکا به عنوان استاد، در مرکز توپخانه اصفهان مشغول فعالیت شد.
زندگی شهید صیاد شیرازی از همان ابتدای جوانی با معارف دینی توام بود او از جلسات مذهبی استقبال میکرد و در آنها حضور فعال داشت. او حتی در زمانی که در آمریکا بود، مثل یک طلبۀ دینی با شجاعت بسیار با آنان درباره اسلام، خانواده و تشیع بحث میکرد. وی همواره به احکام دین عمل میکرد؛ و سخت به مسائل شرعی پایبند بود. قبل از انقلاب با اینکه فضای جامعه آلوده بود، اما صیاد شیرازی هیچگاه به دام این آلودگیها نیفتاد بلکه برعکس سعی میکرد دیگران را نیز از گرفتار شدن در دامهای تباهی و فساد بر حذر دارد و در این راه به نحو چشمگیری موفق بود.
شروع مبارزات
سال ۱۳۵۶ به فکر تشکیل شبکههای پنهانی مبارزه در ارتش افتاد... هدف این شبکه سازماندهی و تشکیل نیروهای مسلمان در پادگانها بود. به همین جهت به شدت تحت مراقبت قرار گرفت. اما همچنان به صورت مخفیانه به کارهای مذهبی میپرداخت. سرانجام به علت حمایت وی از نیروهای انقلابی بازداشت شد، پس از مدت بسیار کوتاهی و با پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد.
اولین ماموریت
صیاد شیرازی موفق شد با درایت خاصی پادگان نظامی اصفهان، با همه نیروها و تجهیزاتش را در خدمت انقلاب درآورد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صیاد شیرازی همواره با جدیت و اخلاص و سخت کوشی در خدمت انقلاب اسلامی و مردم مسلمان ایران بود. این شهید سعید، در بحبوبه غافله سال ۵۸ ضد انقلاب کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در کنار دوستان سپاهیاش نیروی مشترکی را تشکیل داد و به نحو شایستهای امر پاکسازی منطقه غرب کشور از لوث وجود اشرار ضد انقلاب به انجام رسانید.
وی به پاس دلاوریهایش در آزادسازی غرب کشور از چنگال ضد انقلاب به درجه سرهنگی مفتخر شد.
سمت فرماندهی
در مهرماه ۱۳۶۰ به پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع، از سوی امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد و در این سمت، فرماندهی نیروهای ارتش اسلام را در عملیاتهای پیروزمندانه ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس بر عهده داشت.
در سال ۱۳۶۵ به نمایندگی حضرت امام در شورای عالی دفاع منصوب شد و هر جا که لازم بود وارد میدان مستقیم جنگ میشد.
پس از رحلت امام (رحمةاللهعلیه) و تشکیل ستاد کل فرماندهی کل قوا به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری به سمت "معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح" منصوب شد.
شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۷۲ با حکم فرمانده کل قوا به سمت "جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح" منصوب شد؛ و ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید سعید غدیر با حکم مقام معظم رهبری به درجه سرلشکری نائل آمد.
شهادت به دست منافقین
صیاد شیرازی در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ و تنها چند روز پس از نائل شدن به درجه سرلشگری، ساعت ۴۵/۶ صبح هنگام خروج از منزل به دست عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید و به آرزوی دیرینهاش نائل گشت. یکی از منافقان در لباس رفتگر به بهانه تحویل دادن نامه به ایشان، با شلیک گلوله وی را به شهادت رساند.
پیام رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در بخشی از پیامی که به مناسبت شهادت این شهید بزرگوار صادر نمودند چنین فرمودند:
«امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید او مانند دیگر مردان حق، از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سروجان خود را برای نثار در راه خدا به روی دست داشتند. سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده است...»
روایت نخستین ملاقات محسن رضایی با صیادشیرازی
محسن رضایی در بخشی از خاطرات خود و روایت هایش در مورد شهید صیاد گفته است: در واقع ایشان پس از تضادهایی که با بنیصدر و اطرافیان او پیدا کرده بود، به سپاه آمده و مدت دو ماهی بود که در اداره عملیات سپاه پاسداران مشغول فعالیت بود. اولین ملاقات بنده با ایشان از همان جا انجام شد. این ملاقات هم به این شکل اتفاق افتاد که عدهای از دوستان گفتند یکی از برادران حزباللهی ارتش در اداره عملیات، مشغول به کار شده و توصیه کردند که با ایشان ملاقاتی داشته باشیم.
بدین منظور به اداره عملیات سپاه رفتم و ایشان را در حالی دیدم که روی کالک عملیاتی نشسته و منطقه کردستان را با ماژیک مشخص میکنند. قرار بود ایشان به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب منصوب شود که البته با مخالفت بنیصدر روبرو شد. او معتقد بود که اینها صیادشیرازی را به من تحمیل میکنند.
بنیصدر در نامهای که به یکی از روحانیون قم نوشته بود با این عنوان که پاسداران میخواهند افسر جوانی را به من تحمیل کنند، شکایت میکند. متن این نامه در حال حاضر موجود است. بالاخره نیروهای انقلابی، مقاومت بنیصدر را شکستند و او را قانع کردند که صیادشیرازی را به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب معرفی کند. پس از آن بود که ایشان در موقعیت جدید با بچههای بسیج و سپاه ارتباط تنگاتنگ کرد و رابطه ما با ایشان بسیار نزدیک شد.
بنیصدر که کنار رفت، امام(ره) فرماندهی کل قوا را شخصاً به عهده گرفتند. من هم در شهریور ماه سال ۱۳۶۰فرمانده سپاه شدم و یکی دو ماه بعد، در حالی که عملیات پیروزمندانه «ثامنالائمه» تازه انجام شده بود یکدیگر را در اهواز پیدا کردیم. پس از آن شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش شد.»